قلم ، بهانه ای برای نوشتن
چون طفل که از خوردن داروست پریشان // با دوست پریشانم و بی دوست پریشان
درباره وبلاگ


مهم نیست که کجای شاهنامه باشی تنها یک رستم برای کشتن همه ی سهراب ها کافی است
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
شنبه 23 مهر 1390برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : صابر اکبرنژاد

 

به مادرم قول داده ام که قرص هایم را سر وقت بخورم . به مادرم قول داده ام که به چاقو و شعله های گاز دست نزنم .از بچگی سر حرف هایی که به مادرم می زدم می ماندم . سر حرف هایی که نمیزدم هم ... نمیدانم شاید می ماندم. هنوز جای انگشتان مادرم را روی صورتم از اخرین باری که با او سر لجبازی گرفتم و سر حرفهایم نمانده ام  حس می کنم . از اخرین باری که جنازه ام را جلوی تلویزیون ولو کردم و نشستم پای بازی فوتبال. از کودکی از فوتبال خوشم نمی امد . از نشستن پای بازی هایی که مرا یاد روزهای دبستان ، پاهای برهنه و توپ های پلاستیکی می انداخت . از اینکه تمام کودکان محله مان جمع شویم و دنبال یک توپ پلاستیکی بدویم . از همان دوران کودکی ام تنیس را ترجیح می دادم . بزرگتر که شدم فهمیدم  جمع شدن همه ی بچه ها و دویدن دنبال یک توپ سهم ما کودکانی بود که پولمان قدر خرید همان یک توپ بود... از همان روزها بود که از فوتبال بیشتر بدم امد

اما لجبازی را که با مادرم شروع کردم تنفر از فوتبال را هم فراموش کردم . تنفر از کودکی ، تنفر از زمین های خاکی ، تنفر از پاهای برهنه ، از توپ های پلاستیکی ، از خاک هایی که حالا سالهاست در ریه هایم جا خشک کرده اند . به مادرم قول داده ام که لجبازی را بگذارم کنار . به مادرم قول داده ام که کتاب هایم را بیشتر از کارتون تام و جری دوست داشته باشم ...

به مادرم قول داده ام که سر حرف هایم بمانم و بمانم و بمانم.انقدر بمانم که یکی پیدا شود تا اخر همین پاراگراف نقطه بگذارد . بعدبا انگشتانش بزند به پشتم و همین که سرم را می چرخانم بگوید: تمام

 

 

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 64
بازدید کل : 43523
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1